تو بگو

Just FoR FUN

تو بگو

Just FoR FUN

خدا کجاست ... ؟

خدا در نگاه منتظر کسی است که به دنبال خبری از توست
خدا در قلبی است که برای تو می تپد
خدا در لبخندی است که با نگاه مهربان تو جانی دوباره می گیرد         
خدا آن جاست
در جمع عزیزترین هایت
خدا در دستی است که به یاری می گیری
در قلبی است که شاد می کنی
در لبخندی است که به لب می نشانی
خدا در عطر خوش نان است
خدا در جشن و سروری است که به پا می کنی
خدا را در کوچه پس کوچه های درویشی و دور از انسان ها جست و جو مکن
خدا آن جا نیست

او جایی است که همه شادند
و جایی است که قلب شکسته ای نمانده
در نگاه پرافتخار مادری است به فرزندش
در نگاه عاشقانه زنی است به همسرش          
باید از فرصت های کوتاه زندگی جاودانگی را جست
زندگی چالشی بزرگ است
مخاطره ای عظیم
فرصت یکه و یکتای زندگی را
نباید صرف چیزهای کم بها کرد
چیزهای اندک که مرگ آن ها را از ما می گیرد
زندگی را باید صرف اموری کرد که مرگ نمی تواند آن ها را از ما بگیرد
زندگی کاروان سرایی است که شب هنگام در آن اتراق می کنیم
و سپیده دمان از آن بیرون می رویم
فقط چیزهایی اهمیت دارند
چیزهایی که وقت کوچ ما از خانه بدن با ما همراه باشند

همچون معرفت  خدا      

و به خود آییم

دنیا چیزی نیست که آن را واگذاریم
دنیا چیزی است که باید آن را برداریم و با خود همراه کنیم
سالکان حقیقی می دانند که همه آن زندگی باشکوه هدیه ای از طرف خداونداست
و بهره خود را از دنیا فراموش نمی کنند
کسانی که از دنیا روی برمی گردانند
نگاهی تیره و یأس آلود دارند
آن ها دشمن زندگی و شادمانی اند
خداوند زندگی را به ما نبخشیده است تا از آن روی برگردانیم
سرانجام خداوند از من و تو خواهد پرسید:
آیا «زندگی» را «زندگی کرده ایی»؟
نظرات 4 + ارسال نظر
علی خان پنج‌شنبه 29 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 11:54 ب.ظ http://reje.blogfa.com

به نام خدا
..... ما رو با این سعید مدرس !

خیلی خندیدیم هرهرهرهرهرهر !
.... جک تعریف میکنه !

از شوخی بگذریم ، وبلاگت روز به روز داره بهتر میشه !
موفق باشی پلنگ

ممنون علی خان؛
ولی خیلی جمله‌ی خوب و نمک داری گفته؛ من که خیلی لذت بردم از این حس شوخ طبعش ...

؟ جمعه 30 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 10:55 ب.ظ

خدا آن حس زیبائیست که در تاریکی صحرا
زمانی که هراس مرگ می دزدد سکوتت را
یکی همچون نسیم دشت می گوید
کنارت هستم ای تنها
و دل آرام می گیرد...

بله دیگه

شازده کوچولو دوشنبه 3 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 11:33 ق.ظ http://yekpesar.blogsky.com

سلام

خدا در اشک کودکیست که بیتابی دنیا میکند
خدا در زمزمه رودیست که از لابلای درختان میگذرد
خدا ابریست که میبارد بر همه چیز به یک اندازه در لحظه
دنیا سرابیست که هیچ وقت دست نیافتنی است
دنیا ساعتیست که یک رو میاستد

نگین پنج‌شنبه 20 مهر‌ماه سال 1391 ساعت 01:12 ب.ظ http://neginjon13.blogfa.com

خیلی ممنونم عالی وخیلی جالب بود...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد